معنی دور نمای عمر
حل جدول
اصطلاحات سینمایی
نمایی بسیار دور ازیک موضوع به شکلی که تمام اشیاء پیرامون آن به صورت ریز درکادر مشهود باشد.
نمای دور یا عمومی
نمایی که مانند نمای تمام قداست و مقداری از پیرامون آن نیز آشکار است.
نمای اصلی
نمای مداوم کل صحنه در طول یک پلان، که معمولا از دور فیلم برداری می شود و نمای متوسط و نمای نزدیک در مرحله بعد، در آن ادغام می شود.
نمای معرف
نمای افتتاحیه سکانس که معرف مکان و در عین حال حال و هوای صحنه و فیلم است و به بیننده اطلاعاتی کلی در مورد زمان و وضعیت عمومی صحنه می دهد. نماهای معرف معمولا نمای از دور یا نمای از خیلی دورند.
نمای کلی
نمای عمومی ازصحنه را می گویند.
فارسی به آلمانی
Tablett
لغت نامه دهخدا
نمای. [ن ُ / ن ِ / ن َ] (نف مرخم) نماینده. نشان دهنده. نما. در تمام معانی رجوع به نما شود.
طاعت نمای
طاعت نمای. [ع َ ن ِ / ن ُ / ن َ] (نف مرکب) آن که فرمانبری بنماید. که فرمانبری آشکار دارد:
فرمانگذار دلبر طاعت نمای من
طاعت نمای داده بفرمان گذار دل.
سوزنی.
قاقم نمای
قاقم نمای. [ق ُ ن ُ / ن ِ / ن َ] (نف مرکب) کنایه از سفیدنمای و روشن نمای باشد. (برهان) (آنندراج).
گیتی نمای
گیتی نمای. [ن ُ / ن ِ / ن َ] (نف مرکب) نمایان کننده ٔ گیتی. نشان دهنده ٔ جهان. || کنایه از آیینه ٔ سکندری باشد که به حکم اسکندر مقدونی ساخته شد. (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). || کنایه از جام جهان نمای باشد. رجوع به جام جهان نمای و جام گیتی نمای شود.
- جام گیتی نمای، جام جهان نما:
ز کیخسرو آن جام گیتی نمای
که احکام انجم در او یافت جای.
نظامی.
نظر کن در این جام گیتی نمای
ببین آنچه خواهی ز گیتی خدای.
نظامی.
فرومانده در کنج تاریک جای
چه دریابد از جام گیتی نمای.
سعدی.
کرم نمای
کرم نمای. [ک َ رَ ن ُ / ن ِ / ن َ] (نف مرکب) کرم نماینده. کریم. بخشنده. مکرم:
دریای کرم نمای صافی
خورشید فرح فزای صائب.
انوری (از فرهنگ فارسی معین).
واژه پیشنهادی
لانگ شات، نمای باز-نمای کلی-نمای درشت-نمای عمومی-پلان عمومی-
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) . نما: صواب نمازی.
معادل ابجد
621